Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری فارس، بررسی پدیده‌های تاریخی از منظر علوم مختلف می‌تواند چراغ راهی برای آینده باشد. اقتصاد نیز یکی از موضوعاتی است که در برهه‌های مختلف توانسته است دلایل متقن و منطقی برای پدیده‌های اجتماعی بیان کند.

انقلاب اسلامی علاوه بر ریشه‌های فرهنگی و اجتماعی که داشته است، می توان اقتصاد را نیز به عنوان عوامل ثانویه فروپاشی پهلوی معرف کرد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

اقتصاددانان و افرادی که در بانک مرکزی، سازمان برنامه و وزارت اقتصاد دوران پهلوی دوم حضور داشته اند، دلایل مختلفی را برای فروپاشی عنوان کرده‌اند.

بنیاد تاریخ شفاهی دانشگاه هاروارد انگلیس مصاحبه‌هایی را در زمینه بررسی تاریخ اقتصاد ایران در دوره پهلوی با کارگزاران اقتصادی ان روز انجام داده است.

بررسی این مصاحبه‌های نشان می‌دهد‌ افرادی که در راس سیستم اقتصادی آن دوره قرار داشته‌اند، عوامل مختلفی را برای فروپاشی پهلوی عنوان کرده اند.

در ادامه این گزارش به بررسی نظرات کارگزاران سلطنت‌طلب در زمینه عوامل پیروزی انقلاب می پردازیم.

* عوامل فروپاشی از نگاه بهمن آبادیان

بهمن آبادیان در سال‌های 42 تا 44 رئیس اداره بررسی‌های اقتصاد بانک مرکزی و در سال های 48 تا 51 نیز معاون سازمان برنامه بود.

در مصاحبه آبادیان با بنیاد تاریخ شفاهی دانشگاه هاروارد بر دو عامل مهم به عنوان عوامل فروپاشی حکومت پهلوی تمرکز شده است که عبارتند از:

- افزایش درآمدهای نفتی و بی انضباطی مالی

- غفلت از توسعه انسانی و تمرکز بر توسعه فیزیکی

تمرکز شغلی وی در دو نهاد بانک مرکزی و سازمان برنامه موجب حساسیت بالای او بر انضباط مالی و مسائل توسعه در ایران شده است؛ حضور وی در بالاترین سطوح مدیریتی این نهادها نیز موجب شده است تا اطلاعات موثق و دقیقی از مسائل و مشکلات اقتصادی ایران در این سالها داشته باشد.

* 9 عامل فروپاشی پهلوی از نگاه ابوالحسن ابتهاج

ابتهاج در یک دوره نسبتا طولانی در مناصب مختلف اقتصادی کشور نقش فعال و تاثیرگذار مدیریتی داشت و در جریان کوچکترین مسائل اقتصادی و سیاسی ایران قرار می گرفت. در سال های 1321 و 1329 به عنوان رئیس بانک ملی و از سال 1333 تا 1337 به عنوان رییس سازمان برنامه در خدمت شاه بوده است.

ابتهاج همچنین سال ها به عنوان یک فعال اقتصادی در بخش خصوصی فعالیت داشته که به وی این فرصت را داده است تا به عنوان یک منتقد به نظام سیاسی و اقتصادی کشور نگاه کند. در مصاحبه مفصل ابتهاج با مجموعه تاریخ شفاهی هاروارد، عوامل متعددی به عنوان دلایل فروپاشی نظام پهلوی بر می شمارد که به اختصار عبارتند از:

- اتلاف منابع ملی در پروژه های سرمایه‌گذاری

- اختلاف با شاه بر سر عایدات نفت

- انتقادناپذیری شاه

- اشتباه در هزینه کرد عایدات نفتی و زوال سرمایه اجتماعی

- نظام انگیزشی فساد پرور در فرادستان

- ستبداد پروری ایرانیان و سیاستهای غلط توسعه ه استبداد شاه و متروکه شدن قانون اساسی

- فساد گسترده در فرادستان

- ضعف نظام تصمیم گیری و حکمرانی

- مبارزه با فساد دروغین

* علی امینی و بررسی علل اقتصادی انقلاب

علی امینی از سال 1329 تا اردیبهشت 1340 به عنوان وزیر اقتصاد و وزیر دارایی در خدمت دولت بوده و در سال 1340 تا 1341 به عنوان نخست وزیر در دولت حضور داشته است. بسیاری معتقدند دوره دیکتاتوری شاه بعد از نخست وزیری امینی آغاز شده است.

امینی‌ 3 دلیل را برای سقوط شاه عنوان می کند:

- بی اعتقادی شاه به اصلاح ساختارها

- گسست ساختاری و عدم شایسته سالاری

- خودکامگی شاه و به هم ریختگی نهادهای کشور

* عوامل سقوط شاه از نگاه مهدی سمیعی

محمدمهدی سمیعی در سال ۱۳۳۸ مدیر عامل بانک توسعه صنعتی شد و تا سال ۱۳۴۲ که به سمت ریاست بانک ملی منصوب شد. سمیعی ۶ سال رئیس بانک مرکزی بود و در سال ۱۳۴۹ به سازمان برنامه رفت و برای بیست ماه سکان هدایت عالی ترین نهاد برنامه ریزی کشور را در دست گرفت.

از ۱۳۵۱ تا فروردین ۱۳۵۸ به عنوان مدیر عامل و رئیس سمیعی صندوق توسعه کشاورزی فعالیت کرد و در این سال ایران را برای همیشه ترک کرد. محمدمهدی سمیعی  چهار عامل را برای فروپاشی نظام پهلوی ذکر می‌کند:

- بی اختیاری دولت‌ها در برابر اراده شاه

- بی توجهی به نهادسازی و اصلاحات نهادی

- تناقضات رفتاری شاه

- دخالت شاه در امور اجرایی

سمیعی به دلیل مشاغل و مناصب مدیریتی خود از موقعیتی در حکومت شاه برخوردار بود که به اطلاعات دست اول سیاسی و اقتصادی و مالی دسترسی داشت و با رجال طراز اول کشور نظیر شاه نخست وزیر خاندان سلطنتی و وزرا در ارتباط دائمی بود.

وی که در دولت‌های مختلف دارای مسئولیت های بالای اجرایی بوده است، یکی از اصلی‌ترین عوامل فروپاشی حکومت پهلوی را ضعف و بی ارادگی دولت ها در برابر شخص شاه و دخالت او در امور اجرایی کشور می‌داند.

* جعفر شریف امامی و بیان 4 دلیل سقوط پهلوی

تجربه حضور چهل ساله و مستمر شریف امامی در مهمترین مناصب حکومتی مانند مجلس سنا و مجلس ملی و نخست وزیری و وزارت به او این امکان را می‌داده که از نزدیک با مسائل و مشکلات و چالشهای اجرایی و سیاستی حکومت روبه رو شود و اطلاعات و تحلیل های دست اولی از مسائل را ارائه دهد. او در برخی از این مسائل خود به صورت مستقیم درگیر بوده و روایتهای او یک روایت بی واسطه و دست اول از آن وقایع است. شریف امامی چهار عامل برجسته در فروپاشی سلسله پهلوی را ذکر می کند:

- ناکارآمدی هیئت دولت و نظام اجرایی کشور

- بی انضباطی مالی

- فقدان شایسته سالاری و تضعیف مجلس

- دخالت شاه در امور اجرایی کشور

* عوامل فروپاشی از نگاه علی نقی عالیخانی

عالیخانی اقتصاددانی است که در سال های 41 تا 48 به عناون وزیر اقتصاد در دولت های مختلف فعالیت داشت، اگرچه عالیخانی در سال‌های آخر منتهی به انقلاب نقشی در سیستم دولتی کشور ندارد اما به واسطه فعالیت‌های اقتصادی و ارتباطات خود شواهد قابل اعتنایی از آن روزها روایت می کند.

عالیخانی در مصاحبه نسبتا مفصلی که با مجموعه تاریخ شفاهی هاروارد انجام داده و پس از مرگ وی منتشر شده است چگونگی فروپاشی نظام سیاسی و اقتصادی کشور را به طور اجمال بیان می کند:

- غفلت از مسائل اجتماعی

- نظام انگیزشی سفله پرور در ساخت قدرت

- استبداد رأی و دخالت در امور جزئی

- فساد در فرادستان

* سقوط پهلوی از دید عبدالمجید مجیدی

مجیدی یکی از نزدیکترین افراد و مدیران به هویدا در دوران نخست وزیری اوست و تقریبا در تمام دوران نخست وزیری هویدا مشاغل کلیدی مانندوزارت و ریاست سازمان برنامه را بر عهده دارد؛ مجیدی در مصاحبه خود دلایل زیر را برای سقوط شاه معرفی می کند:

- زوال سرمایه اجتماعی

- تضاد منافع دولت و ملت

- بی توجهی شاه به نظام برنامه ریزی

- افزایش درآمد نفت و بی انضباطی مالی

- فرار سرمایه در نتیجه سیاستهای اقتصادی

- ناکارآمدی نهادهای کشور

* غلامرضا مقدم و دلایل فروپاشی شاه

مقدم از زمان تاسیس بانک مرکزی به عنوان قائم مقام این بانک مشغول به فعالیت بوده است، وی عوامل فروپاشی حکومت پهلوی را موارد زیر عنوان می‌کند:

- تضعیف قانون اساسی

- انقلاب سفید و اصلاحات ارضی

- بی توجهی به هشدارهای کارشناسی

- بی اعتقادی شاه به برنامه ریزی و انضباط مالی

- ناکارآمدی دولت

- بی توجهی به اولویت‌های اصلی کشور

* روایت فروپاشی شاه از زبان محمدیگانه

یگانه خصوصا در پنج سال پایانی حکومت پهلوی جزو تاثیرگذارترین افراد اقتصادی حکومت بوده و از نزدیک شاهد بسیاری از سیاست‌گذاری‌ها و تصمیمات اقتصادی و وقایع سیاسی آن روزها بوده است؛ وی یکی از ارکان اصلی دولت امیرعباس هویدا در طول ۱۴ سال نخست وزیری‌اش بود و نقش برجسته‌ای برای هویدا در ناکامی دولت و تضعیف نظام حکمرانی کشور قائل است.

- نقش هویدا در تضعیف دولت و تشدید استبداد شاه

- بی توجهی به گزارشهای کارشناسی

- بی توجهی به اولویتهای اصلی کشور

بررسی نظرات کارگزاران دوره پهلوی نشان می‌دهد، بی انضباطی مالی، دیکتاتوری شاه، عدم پایبندی به برنامه‌های توسعه، ناکارامدی دولت، مواجه نادرست با درآمدهای نفتی و زوال سرمایه اجتماعی از جمله مهمترین دلایل سقوط پهلوی بوده است.

پایان پیام/

منبع: فارس

کلیدواژه: سقوط شاه فروپاشی پهلوی بی انضباطی مالی دیکتاتوری شاه درامدهای نفتی بی انضباطی مالی فروپاشی پهلوی عوامل فروپاشی سازمان برنامه حکومت پهلوی تاریخ شفاهی بی توجهی نخست وزیری بانک مرکزی نخست وزیر سقوط شاه دولت ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۰۲۰۳۳۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

تحمیل فراقانونی کردن سلطنت در قانون اساسی

اصلاحاتی که محمدرضا شاه پهلوی برای اعمال آنها در قانون اساسی مشروطه دنبال میکرد، بالاخره در دومین ماه از اولین فصل سال ۱۳۳۶ به این قانون دیکته شد. مهمترین تغییر اعمال شده در قانون اساسی مشروطه به این شرح بود «فرامین و احکام برای اجرای قوانین از حقوق پادشاه است، بدون این‌که هرگز اجرای آن قوانین را تعویق یا توقیف نماید. در قوانین راجع به امور مالیه مملکت که از مختصات مجلس شورای ملی است، چنانچه اعلیحضرت پادشاه تجدیدنظر لازم بدانند برای رسیدگی مجدد به مجلس شورای ملی ارجاع می‌نمایند.»

به گزارش ایسنا، امروز ۹ اردیبهشت شصت و هفتمین سالروز صدور دستور محمدرضا پهلوی برای تشکیل مجلس واحد ملقب به مجلس کنگره در سال ۱۳۳۶ است.

این تغییر در ادامه تغییراتی بود که رضاشاه از طریق محمدعلی فروغی در متمم قانون اساسی مشروطه به وجود آورد تا موقعیت خاندان پهلوی در نظام سیاسی ایران را هم از نظر قانونی و هم از نظر حقوقی محکم کند.

این اقدام چهارمین تغییر در قانون اساسی مشروطه بود که هشتم دی ۱۲۸۵ تصویب شد.

محمدرضا پهلوی در دیدارها و صحبت‌های نوروزی‌اش با رجال سیاسی، نمایندگان مجلس شورای ملی و سنا در سال ۱۳۳۶ از آنان خواست تا زمینه اجرای مصوبات دومین مجلس مؤسسان با ۲۷۵ عضو را که در تاریخ دوم اردیبهشت ۱۳۲۸ تصویب شد به وجود آورند.

بستر فرمان نوروزِ ۱۳۳۶ شاه در مصوبه دوم مهرِ ۱۳۳۴ ایجاد شد. در آن تاریخ کمیته ۱۸ نفره‌ای توسط دو مجلس شورای ملی و سنا تشکیل شد. مهمترین مصوبات این کمیته موافقت با افزایش دوره نمایندگی مجلس از ۲ به ۴ سال و افزایش تعداد نمایندگان از ۱۳۶ به ۲۰۰ نفر بود.

به دنبال این درخواست، شاه در تاریخ نهم اردیبهشت ۱۳۳۶ فرمان تشکیل مجلس واحد را خطاب به نمایندگان نوزدهمین دوره مجلس شورای ملی و دومین دوره مجلس سنا صادر کرد.

وکلای سرسپرده پهلوی نیز این مجلس را از ۱۷ تا ۲۶ اردیبهشت تشکیل دادند. مصوبات این مجلس شامل دادن حق وتو به شاه برای رد مصوبات مالی مجلس شورای ملی، افزایش تعداد نمایندگان مجلس شورای ملی از ۱۳۶ به ۲۰۰ نماینده و افزایش عمر مجلس شورای ملی از ۲ به ۴ سال بود.
 

سابقه

پنج سال بعد از پیروزی کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ توسط رضا میرپنج و سید ضیاءالدین طباطبایی و انقراض سلسله قاجار اولین مجلس موسسان از تاریخ ۱۵ آذر تا ۲۲ آذر ۱۳۰۴ تشکیل شد و با اصلاح اصول ۳۶، ۳۷ و ۳۸ قانون اساسی و اصل ۴۰ متمم قانون سلطنت قاجار را منحل و رضا پهلوی را پادشاه ایران انتخاب کرد و او نیز دو روز بعد بر تخت پادشاهی نشست.

۲۴ سال بعد از اقدام اولین مجلس موسسان و در چهارمین سال سلطنت محمدرضا پهلوی دومین مجلس موسسان در تاریخ دوم اردیبهشت ۱۳۲۸ تشکیل شد. بر اساس تصمیم این مجلس مجلسی واحد متشکل از نمایندگان مجلس سنا و مجلس شورای ملی یک‌بار برای همیشه تشکیل می‌شد تا اصول چهارم، پنجم، ششم و هفتم قانون اساسی مشروطه، تفسیر اصول هفتم و هشتم قانون مشروطه و اصل ۴۹ متمم قانون اساسی مشروطه را مورد تجدید نظر قرار دهد.

اما آنچه موجب شد این اتفاق در آن سال نیفتد، تحولات سیاسی متعددی بود که نه تنها زمینه اقدام برای تغییر در قانون اساسی مشروطه را که شائبه افزایش قدرت شاه را داشت، منتفی کرد بلکه حتی اقدامات مجلس موسسان دوم را نیز زیر سوال می‌برد.

یکی از دلایل تأخیر در تشکیل مجلس واحد، تولد جهبه ملی بود. جبهه ملی پس از ائتلاف با گروه‌ها و احزاب متعدد نظیر حزب ایران، حزب زحمتکشان، حزب ملت ایران و جامعه‌ مجاهدین اسلام به رهبری دکتر محمد مصدق در سال ۱۳۲۸ تشکیل شد. این تشکل سیاسی موفق شد در انتخابات مجلس شانزدهم شورای ملی با قدرت بسیار شرکت و ۸ نفر از اعضایش را راهی این مجلس کند.

مصدق، حائری‌زاده، مکی، نریمان و شایگان از تهران، بقایی از کرمان، اللهیار صالح و عبدالقدیر آزاد نیز از کاشان و سبزوار به مجلس شانزدهم راه یافتند.

در اقلیت بودن نمایندگان این تشکل سیاسی در بین بیش از ۱۳۰ نماینده این مجلس در ظاهر اهمیتی نداشت اما به دلیل دفاع آنان از حق آزادی نفت و گاز مردم از استثمار پادشاهی انگلستان، با پشتیبانی مردم ناراضی ایران روبرو شدند. آنان علاوه بر مجلس شانزدهم، شاه و کل نظام تصمیم‌گیری کشور را تحت تأثیر اقدامات و مصوبات مجلس قرار دهند.

مصدق آشکارا با انتقاد از مجلس مؤسسان فرمایشیِ سال ۱۳۲۸ و اعتراض به تغییر قانون اساسی، اجرا کردن آنچه مجلس موسسان دوم به مجلس شورای ملی محول کرده بود را مورد انتقاد قرار داد.

او به کمک سایر دوستانش در مجلس شورای ملی، محمدرضا شاه را مورد انتقاد قرار داد و از هر اقدامی که در مغایرت با قانون اساسی مشروطه بود برحذر داشت. دکتر مصدق سرانجام در ۲۳ خرداد ۱۳۲۸ در قالب طرحی به مجلس شانزدهم خواستار ملغی شدن تصمیمات مجلس مؤسسان اول شد. این طرح مورد موافقت مجلس قرار نگرفت اما پیگیری‌های بی‌وقفه او مانع شکل‌گیری هر نوع بحثی در مجلس برای تجدیدنظر در قانون اساسی مشروطه با هدف اختیارات محمدرضاشاه شد.

دلیل دوم به تعویق افتادن تجدیدنظر در قانون اساسی مشروطه، مربوط به نهضت ملی شدن صنعت نفت بود که سبب اقتدار ملیون در ساختار قدرت سیاسی آن دوره شد.

در پی تصویب طرح ملی شدن صنعت نفت در ۲۹ اسفند ۱۳۲۹، انگلیسی‌ها برای جبران ضرر و زیان اقتصادی و سیاسی خود با سید ضیاءالدین طباطبایی دست‌نشانده صاحب‌نفوذ خود در دربار و رسانه‌های ایران توافق کردند تا به عنوان نخست‌وزیر به مجلس شانزدهم معرفی شود، اما محمدرضاشاه در برابر کار انجام شده قرار گرفت.

جمعی از نمایندگان مجلس شانزدهم در پیشنهادی خواستار معرفی دکتر محمد مصدق از سوی شاه به مجلس شورای ملی به عنوان نخست‌وزیر شدند. دلیل این کار، اجرای قانون ملی شدن صنعت و قانون خلع ید انگلستان از چاههای نفت و گاز ایران بود که به تصویب این مجلس رسیده بود.

شاه فرمان نخست‌وزیری دکتر مصدق را امضا کرد و او نیز به پشتوانه مردم در محاکم بین‌المللی دفاعیات مستدل و منطقی در برابر دعاوی انگلستان راجع به خلع ید از شرکت نفت انجام داد. با این حال سیاستمداران مکار انگلیسی با همکاری آمریکایی‌ها ابتدا نقشه ترور دکتر مصدق را کشیدند و بعد از شکست در پیاده کردن آن طرح کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ به اجرا گذاشتند و با چراغ سبز محمدرضا شاه و همراهی جمعی از فرماندهان بازنشسته ارتش پهلوی و شعبان بی‌مخ و اوباش تهران موفق به ساقط کردن دولت او شدند.

بعد از پیروزی تیمسار فضل‌الله زاهدی رهبر کودتاگران و عوامل دست‌نشانده انگلیس در ایران، قدرت شاه به تدریج تثبیت شد. اولین نشانه‌های اقتدار شاه جوان، برکناری تیمسار فضل‌الله زاهدی از نخست‌وزیری بود. محمدرضا شاه به هیچ وجه تحمل نخست‌وزیران مقتدر را نداشت و تمام تلاشش را کرد تا بر ترکیب مجالس شورای ملی و دولت‌های برآمده از آنها سلطه داشته باشد. در پی این تفکر شاه سنت اخذ رأی اعتماد دولت از مجلس قبل از معرفی رسمی نخست‌وزیر به مجالس شورای ملی به تدریج منسوخ شد و شاه نخست‌وزیرانش را بدون مشورت با مجلس شورای ملی، عزل و نصب کرد. او همچنین با اعمال نظر از طریق وزارت کشور مانع از ورود نمایندگان قدرتمند و غیر مستقل به مجلس شورای ملی شد.

از این زمان به بعد محمدرضا شاه با انتصاب نخست‌وزیران وابسته و مطیع دربار، نفوذ خود در دولت و مجلس را بیش از پیش تقویت کرد. او با انتصاب منوچهر اقبال به عنوان نخست‌وزیر استارت سلطنت مطلقه‌اش را کلید زد. اقبال نیز در تحکیم جایگاه سیاسی شاه در ساختار قدرت ایران سهم قابل توجهی ایفا کرد. اقبال با فراهم کردن بستر تشکیل مجلس واحد (کنگره) اصلاحات مورد نظر شاه را در قانون اساسی به وجود آورد.

زایش مجلس واحد

محافل سیاسی از نوروز ۱۳۳۶ بحث روز خود را به سخنان نوروزی شاه و دیدارهایش با نمایندگان مجلس شورای ملی و مجلس سنا اختصاص دادند.

شاه در پیام نوروزی‌اش گفت: «ان‌شاءالله در سال جدید کنگره‌ مجلسین تشکیل می‌شود.» سرانجام محمدرضا شاه که اشتیاق زیادی برای تشکیل مجلس واحد داشت، در نهم اردیبهشت ۱۳۳۶ فرمان تشکیل مجلس واحد را به این شرح صادر کرد «با تأییدات خداوند متعال، ما محمدرضا پهلوی شاهنشاه ایران، نظر به مدلول اصل الحاقی به متمم قانون اساسی مصوب مجلس مؤسسان ۱۳۲۸ که تشکیل مجلس واحد را برای یک بار لازم دانسته، بنا به پیشنهاد جناب آقای دکتر منوچهر اقبال، نخست‌وزیر، امر و مقرر می‌داریم که وزارت کشور در تهیه مقدمات تشکیل مجلس واحد (کنگره) اقدام نماید.»

تشکیل مجلس واحد بنا به پیشنهاد منوچهر اقبال علاوه بر دربرگیری دستور شاه به انتخابات نوزدهمین دوره مجلس شورای ملی نیز تعمیم یافت. طبق اعلام دولت اقبال تصمیمات اتخاذ شده توسط مجلس واحد در بخش‌هایی که مربوط به نظام قانون‌گذاری کشور بود، می‌توانست شامل نوزدهمین دوره مجلس هم بشود.

مجلس واحد سرانجام در تاریخ ۱۷ اردیبهشت ۱۳۳۶ افتتاح شد و در همان روز، اولین جلسه مجلس واحد به ریاست محسن صدر رییس وقت دومین دوره مجلس سنا در محل ساختمان مجلس شورای ملی تشکیل شد.

به پیشنهاد رئیس و تصویب مجلس واحد، دو نفر از منشی‌های مجلس سنا و دو نفر از منشی‌های مجلس شورای ملی که دارای رأی بیشتری بودند به سمت منشی مجلس واحد انتخاب شدند بدین ترتیب ابراهیم نبیل سمیعی، محمد حجازی، عبدالله سعیدی، علی‌اکبر جلیلوند رضایی به هیات رییسه مجلس واحد وارد شدند.

در همان جلسه پس از انتخاب هیئت رئیسه، منوچهر اقبال با تبیین سابقه تشکیل مجلس واحد گفت: «اینک که با تأییدات خداوند لایزال و به فرمان مطاع مبارک اعلیحضرت همایون شاهنشاه مجلس واحد نسبت به تجدیدنظر در اصول مذکور در ماده الحاقی اقدام فرماید.»

پس از قرائت شش اصل فوق‌الذکر بنا به پیشنهاد رئیس مجلس، کمیسیونی ۲۴ نفره مرکب از ۱۲ نماینده مجلس شورای ملی و ۱۲ نماینده مجلس سنا ماموریت یافت تا در اصول مد نظر تجدید نظر کرده و پیشنهادتش را به صحن مجلس واحد تقدیم کند.

۱۲ نماینده مجلس سنا عبارت بودند از دکتر سجادی، دکتر امیر اعلم، عباس مسعودی، شمس ملک‌آرا، ناصری، گلشائیان، حبیب‌الله آموزگار، جواد بوشهری، نظام مافی، ایلخان ظفر و محمد حجازی و ۱۲ نماینده مجلس شورای ملی عبارت بودند از اردلان، اسکندری، عماد تربتی، دولت‌آبادی، دکتر شاهکار، محمدعلی مسعودی، افخمی، دکتر عمید، رستم امیر بختیار، دکتر بینا، مشایخی و سراج حجازی.

این کمیسیون در پنج جلسه مواد مدنظر شاه را مورد بررسی قرار داد و پیشنهاداتش را برای هیات رییسه مجلس واحد فرستاد.

گزارش کمیسیون منتخب مجلس در پنج‌شنبه ۲۶ اردیبهشت ۱۳۳۶ در دومین جلسه مجلس واحد با حضور اقبال نخست‌وزیر دکتر فتح‌الله جلالی وزیر کشور و ناصر ذوالفقاری معاون پارلمانی نخست‌وزیر مطرح شد و پس از چهار ساعت بحث و بررسی، اصول چهار، پنج، شش و هفت قانون اساسی و همچنین اصل ۴۹ متمم قانون اساسی اصلاح شد. اصل هشتم قانون اساسی مشروطه نیز بدون تغییر ماند.

نظر نهایی دولتمردان نیز به پیوست لایحه به هیات رییسه مجلس واحد فرستاد شد. لایحه نهایی در همین جلسه در دستور کار صحن علنی مجلس قرار گرفت و نمایندگان مجلس واحد بدون هر گونه بحث جدی پیرامون تغییرات اعمال شده، رای‌شان در ورقه نوشته و به صورت آرا انداختند. براساس رای‌گیری انجام شده از ۱۲۷ نماینده حاضر در جلسه ۱۲۴ نفر رای موافق، دو نفر رای ممتنع و یک نفر رأی مخالف دادند.

رییس مجلسِ واحد پس از رای‌گیری در جملات کوتاهی گفت: «از مذاکرات و از آرای این مجلس واحد استنباط می‌شود که هیچ‌گونه اختلافی و نظر مخالفی نیست و هم مجلسین که الان مجلس واحد است، با نظر دولت و اراده اعلیحضرت همایونی موافق است بسیار جای تشکر است و امیدواریم همیشه به فضل خدای تعالی این اتحاد و اتفاق و یگانگی و وحدت‌نظر برقرار باشد.»

سید محسن صدر

سیدمحسن صدر رییس مجلس واحد در سومین نشست این جلسه که در ۲۹ اردیبهشت ۱۳۳۶ برگزاری شد، ختم جلسات کنگره را اعلام کرد.

به این ترتیب قانون اساسی مشروطه برای دومین بار دست‌خوش تغییرات مدنظر پهلوی‌ها قرار گرفت و موجب تحکیم و توسعه اقتدار و اختیارات شاه شد.

رییس مجلس واحد در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۳۳۶ قانون جدید را به دولت ابلاغ کرد و محمدرضا شاه نیز در تاریخ ۳۰ اردیبهشت طی فرمانی آن را تائید و دستور اجرای آن را صادر کرد.

متن دستور شاه به این شرح بود: «با تأییدات خداوند متعال ما پهلوی شاهنشاه ایران، نظر به علاقه که به تحکیم و تکمیل اصول مشروطیت و حسن اجرای قوانین داریم در این موقع که مجلس واحد کنگره مطابق نظریات مجلس مؤسسان تشکیل گردید، و در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۳۳۶، تصمیمات اصلاحی نسبت به اصول چهار، پنج، شش، هفت، هشت و چهل و نه متمم قانون اساسی اتخاذ نموده‌اند، به موجب این فرمان تصمیمات مجلس واحد کنگره را نسبت به اصول مزبور فوق، تأیید و تنفیذ نموده و مقرر می‌داریم به طوری که در اصول نام برده شرح داده شده است هیئت دولت مأمور اجرای آن می‌باشد.»

جزییات تغییرات

اصل چهارم سابق: عده انتخاب شوندگان به موجب انتخاب‌نامه علی‌حده از برای تهران و ایالات فعلا ۱۶۲ نفر معین شده است و بر حسب ضرورت عده‌ی مزبور تزاید تواند یافت الی ۲۰۰ نفر.

اصل چهارم اصلاح شده: عده نمایندگان مجلس شورای ملی برای پایتخت و شهرستان‌ها ۲۰۰ نفر خواهد بود و پس از هر ۱۰ سال در صورت ازدیاد جمعیت کشور در هر حوزه انتخابیه طبق آمار رسمی به نسبت هر ۱۰۰ هزار نفر، یک نفر اضافه خواهد شد. حوزه‌بندی به موجب قانون علی‌حده به عمل خواهد آمد.

اصل پنجم سابق: منتخبین از برای دو سال تمام انتخاب می‌شوند و ابتدای این مدت از روزی است که منتخبین ولایات تماما در تهران حاضر خواهند شد. پس از انقضای مدت دو سال باید نمایندگان مجددا انتخاب شوند و مردم مختارند هر یک از منتخبین سابق را که بخواهند و از آن‌ها راضی باشند، دوباره انتخاب کنند.

اصل پنجم اصلاح شده: دوره نمایندگی مجلس شورای ملی چهار سال تمام است و شامل دوره نوزدهم نیز می‌باشد. قبل از انقضای مدت باید انتخابات طبق قانون، تجدید شود. ابتدای هر دوره از تاریخ تصویب اعتبارنامه بیش از نصف نمایندگان خواهد بود. تجدید انتخابات نمایندگان سابق بلامانع است.

اصل ششم سابق: منتخبین تهران لدی‌الحضور حق انعقاد مجلس را داشته، مشغول مباحثه و مذاکره می‌شوند. رأی ایشان در مدت غیبت منتخبین ولایات به اکثریت، مناط اعتبار و اجرا است.

اصل ششم اصلاح شده: پس از آن‌که دو ثلث نمایندگان مجلس شورای ملی در پایتخت حاضر شدند، مجلس منعقد می‌شود.

اصل هفتم سابق: در موقع شروع به مذاکرات باید اقلا دو ثلث از اعضای مجلس حاضر باشند و هنگام تحصیل رأی سه ربع از اعضا، باید حاضر بوده و اکثریت آرا وقتی حاصل می‌شود که بیش از نصف حضار مجلس رأی بدهند.

اصل هفتم اصلاح شده: مجلس می‌تواند با هر عده‌ای که در جلسه حاضر باشد، مذاکرات را شروع نماید. لکن برای اخذ رأی، حضور بیش از نصف نمایندگان حاضر در مرکز لازم است و اکثریت آرا وقتی حاصل می‌شود که بیش از نصف حاضر در جلسه به رد یا قبول موضوع رأی بدهند.

اصل هشتم که بدون تغییر باقی ماند: مدت تعطیل و زمان اشتغال مجلس شورای ملی بر طبق نظام‌نامه داخلی مجلس به تشخیص خود مجلس است و پس از تعطیل تابستان باید مجلس از چهاردهم میزان که مطابق جشن افتتاح اول مجلس است مفتوح و مشغول کار شود.

اصل چهل و نه سابق متمم قانون اساسی: صدور فرامین و احکام برای اجرای قوانین از حقوق پادشاه است، بدون این‌که هرگز اجرای آن قوانین را تعویق یا توقیف نماید.

اصل چهل و نه اصلاح شده متمم قانون اساسی: صدور فرامین و احکام برای اجرای قوانین از حقوق پادشاه است، بدون این‌که هرگز اجرای آن قوانین را تعویق یا توقیف نماید. در قوانین راجع به امور مالیه مملکت که از مختصات مجلس شورای ملی است، چنانچه اعلیحضرت پادشاه تجدیدنظر لازم بدانند برای رسیدگی مجدد به مجلس شورای ملی ارجاع می‌نمایند.

در صورتی که مجلس شورای ملی به اکثریت سه ربع از حاضرین در مرکز، نظر سابق مجلس را تأیید نمود اعلیحضرت شاهنشاه قانون را توشیح خواهد فرمود.

منابع:

فرهنگ قهرمانی، عطاءالله؛ قانون اساسی اصلاحات و سیر تکامل آن، بی‌جا، بی‌نا، ۱۳۵۶، چاپ اول، ص ۷۱

آبراهامیان، یرواند؛ ایران بین دو انقلاب، ترجمه‌ی احمد گل محمدی و محمدابراهیم فتاحی، تهران، نی، ۱۳۷۷، چاپ دوم، ص ۳۲۲

جعفری ندوشن، علی‌اکبر؛ و زارعی محمودآبادی، حسن؛ تجدیدنظرهای چندگانه در قانون اساسی مشروطه، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۲، چاپ اول، ص ۱۶۱

رک. مروارید، یونس؛ از مشروطه تا جمهوری نگاهی به ادوار مجالس قانون‌گذار در دوران مشروطیت، تهران، اوحدی، ۱۳۷۷، چاپ اول، جلد سوم، صص ۲۴۵-۳۴۵ و مروار، محمد؛ مجلس شورای ملی دوره بیست‌ویکم تا بیست‌وچهارم، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۶، چاپ اول، صص ۱۴۰- ۱۳۵

انتهای پیام

دیگر خبرها

  • تحمیل فراقانونی کردن سلطنت در قانون اساسی
  • علت بارش‌های سیل‌آسای ایران؛ عامل انسانی دخیل بود؟
  •  چرا دلار سقوط کرد؟
  • قانون ضد مهاجرتی سوناک عامل هجوم مهاجران به ایرلند
  • کاشی، استاد دانشگاه: این تحلیل که جز خشونت راهی نمانده ایران را به کجا می برد؟ این وضعیت همه را می ترساند/ جامعه دارد خودش را به نحو تازه ای، تعریف می کند/ ما در یک نقطه آغاز قرار داریم؛ این نقطه آغاز به مراتب رادیکال تر و مهم تر از عصر مشروطه است
  • این تحلیل که جز خشونت راهی نمانده ایران را به کجا می برد؟ / آیا وضعیت هراسناک است؟ / امید با توافق روی آغاز نو، و بازتعریف جدید شکل می گیرد
  • این که جز خشونت راهی نمانده ایران را به کجا می برد؟ / آیا وضعیت هراسناک است؟ / امید با توافق روی آغاز نو، و بازتعریف جدید شکل می گیرد
  • آمریکا عامل همه جنگ‌ها در دنیا است
  • شاعری که مایه افتخار ایرانیان است
  • قدرت و نفوذ ایران در جهان مایه افتخار است